دست نوشته های وریا بهرامی ولدبیگی

هرکس بخواهدخانه اش را آبادکندباید مملکتش را ویران کند.وهرکس بخواهدمملکتش را ابادکند باید خانه اش راویران کند.

دست نوشته های وریا بهرامی ولدبیگی

هرکس بخواهدخانه اش را آبادکندباید مملکتش را ویران کند.وهرکس بخواهدمملکتش را ابادکند باید خانه اش راویران کند.

قدرت سیاسی

قدرت سیاسی 

از انجا که قدرت سیاسی به فرایندها و نقشهای اجتماعی مربوط است که از خلال انها تصمیماتی گرفته واجرا شوند واین تصمیمات گروه کاملی را متعهدواحتمالا به روز به اطلاعات وا می دارداز سایر اشکال قدرت تفکیک می شود. 

کلودریویر

 

قدرت سیاسی(بجزدر مورد اقوام وجمعیت های پراکنده)در یک چهارچوب سرزمینی اعمال میشود شکل نهادینه ای دارد از خودمختاری زیاد برخوردار است وناچار است پیوسته مشروعیت خودرا به وسیله اعمالش حفظ کند.وظیفه اساسی قدرت سیاسی خفظ نظم و مدیریت گروه های است که جامعه را تشکیل می دهند.تالکوت پارسونزبرای قابلیت قدرت سیاسی در هماهنگ کردن واحدهای اجتماعی برای تحقق اهداف جمعی تاکید می کند.این هماهنگی که برای ارضای منافع مشترک افراد به وجود می اید دارای خصوصیتی دران واحد سازمان یافته وسلسله مراتبی است.اما قدرت سیاسی رابطه قدرت رامیان افراد و گروهای رقیب نیز به وجود می اورد واین امر مستلزم ان است که قدرت های متفاوت به صورت همزمان یا به شکل هزمی ویا به شکل متضاد اعمال شوند به این ترتیب کارکرد گرایان و نظام گرایان قدرت به رنگ صورتی {یعنی رنگ لطیف}میبینند و تصورشان از ان مدیریت منسجم کل جامعه  است که با هدف ایجاد وحدت و انسجام  انجام میگیرد وتنظیمی سیبرنتیک میان تقاضاهای مردم پشتیبانی از رژیم وفرایندهای تصمیم گیری به وجود می اورد.جان گالبرایت معتقد است که قدرت سیاسی  به صورت فزاینده ای  در کل جامعه توزیع می شود  در حالی که  س.رایت میلز بر ان است که نخبگان قدرت در بالاترین قشر بورژوازی باز تئلید می شوند  و با لاخره پیربوردیو این نخبگان را در فرانسه محصول مدارس عالی می داند.گروه دیگری ازاندیشمندان معتقدن که دولت حتی در رژیم های لیبرالی ازیک قرن پیش به این سو پیوسته در حالافزایش قدرت خود در زمینه های اموزش وپرورش  بهداشت محیط زیست ومعماری شهری است همچنین باید گفت که فن سالاران بروکسل پیوسته در حال افزایش بخش های جدید به فعالیتهای اجتماعی خود هستند تا بتواند بر میزان کنترل اداری خود و تحمیل ضوابط دیوان سالانه بیفزایند.

ژرژبلاندیه.نخستین اندیشمندی که در فرانسه کتابی به عنوان انسان شناسی سیاسی (1967)تالیف کرد در این زمینه عقیده ای معتدل دارد . اوفدرت سیاسی را ضامن نظم و امنیت می داند و معتقد است که دولت در ان واحدها هم به دیل ویژگی  قداستش مورد احترام وستایش است و هم به دلیل توجیه و تداومی که به نابرابری  میان موقعیتها .رسته ها .حزب ها و طبقه اجتماعی می دهد مورد اعتراض و سوال .اعمال قدرت به ارتباطی متناقض نیاز دارد:از یک سو تایید و پذیرش متقابل که عامل وحدت وانسجام  قبول مشروعیت  و یا اتحاد میان طرفداران ان است و از سوی دیگر تضاد اتشی ناپذیری که در  نفی ها  خوشونت های یک جانبه اعمال زور به چشم می خورد

به هر رو به نظر می رسد که ویژگی امر سیاسی در ان باشد که خود را با سازمان کل جامعه یکی می گیرد . قدرت سیاسی از راه  قواعد رفتارهای فردی را هماهنگ کرده ورابطه متعارض میان اشخاص  و گروه هارا مدیریت میکند .به وجود این نحو تصمیم گیری بنا به راهها و ابزار اجرا متفوت است.

ایا تنوع اشکال امر سیاسی  می تواند مارا برای کشف گوهر  یا طبیعت های متفاوتی از ان راهنمایی کند؟   این پرسش پرسشی فلسفی است و نه انسان شناختی چرا که تکثر قدرتها  بی پایان به نظر می اید و میتوان انها رابنا به شرایطشان با سایر پدیده ها و نهاد ها همچون امر قدسی یا خویشاوندی بنابر سرچشمهایشان (خدایان زمین  نیاکان)بنا بر نوع تفویضشان به شخصیت های گوناگون (اربابان زمینی /شمن ها/رهبران نظامی/ریش سفیدان شورا...)بنا برنوع سلسه مراتبی شدنشان متفاوت دانست! 

قدرت سیاسی

از انجا که قدرت سیاسی به فرایندها و نقشهای اجتماعی مربوط است که از خلال انها تصمیماتی گرفته واجرا شوند واین تصمیمات گروه کاملی را متعهدواحتمالا به روز به اطلاعات وا می دارداز سایر اشکال قدرت تفکیک می شود.

نظرات 1 + ارسال نظر
فائزه عبدی چهارشنبه 6 اردیبهشت 1391 ساعت 19:41

سلام.
میخواستم اگه بشه چندتا کتاب در زمینه ی قدرت سیاسی معرفی کنید.

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد